تو چه دانی که چه دانم من

راز خود را به که گویم ندانم من

سلام همسفرای گلم

همه پیام هاتون به من میرسه چه خصوصی چه غیر خصوصی

همه رو می خونم و اینو بدونین که تو بدترین شرایطم که الان از همون بدترین شرایطه دعاتون می کنم و خودمم هم ملتمس تر از همه محتاج دعاهای زیبای شماها هستم و اما.

و اما دلیلم از اون بیت شعر اول این پست!!!!

نه اینکه ندونم با کی بگم درد دلمویا زجری که دارم می کشم

فقط اوج دردی که دارم حسش میکنم رو بیان میکنم .خستگی از تلاش تمام نشدنی.ولی خب میدونین که من خیلی پرو تر از این حرفام

چند روز پیش تو جلسه پرسش و پاسخی بودیم

بحث به جاهایی کشید که به خودیی جوانان هم رسید

یکی از حاضران گفت که دانشمندان استرالیایی بعد از تحقیقات فراوان

به این نتیجه رسیدن که خودیی نه تنها مضر نیست بلکه مفید هم هست من در اون لحظه به فکر فرو رفتم و یاد ترک خودیی خودم افتادم اینکه وقتی داشتم این عمل رو ترک می کردم چقدر حس و حال بهتری داشتمولی وقتی که این نظریه پژوهش گران استرالیایی رو از زبان اون شخص شنیدم گفتم نکنه من در اشتباه بودم که فکر میکردم این عمل یه اشتباه محضه و باید ترکش کنم

پس بیشتر تحقیق کردم و فهمیدم که یه جای کار میلنگه و اون 

فرق بین مادیت و معنویته

در واقع اگر پی معنویت هستی خودیی تو رو از خواستت دور می‌کنه  و بیشتر دنبال جنبه مادی زندگی هستی خودیی بیشتر تو رو راضی نگه میدارهاین یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟

خودیی یعنی  خالی کردن غریزه ای که فقط حس مادی تو رو تا حدودی   می کنه ولی هیچ وقت نمیتونه هم زمان جای خالی معنویت تو رو هم پر بکنهو این فرق اساسی بین انسان و حیوان میتونه باشههر انسانی حتی اونیکه بی دین یا به دین اعتقاد داره 

یه جور حس معنویت هم درش وجود داره که دوست داره بشه و

وقتی حرف از شهوت و حس هیجانی اون در انسان بوجود میاد باید گفت که خودیی حس مادی رو تا حدودی بهت میده و حس معنویت رو ازت میگیرهاین حس رو با حسی که زمانی

با یک شخص همزمان تجربه می کنی برای مثال یک

زوج زن و مرد مقایسه کنین

و میفهمین که خودیی نمیتونه هم مادیت و هم معنویت

یک انسان رو در بر بگیره.این تا حدودی زیادی به جفت بودن انسان از زمان پیدایش او برمیگرده که تمایل شدن با یک جفت مورد نظر خودش که بیشتر با جنس مخالف خودش هم هست رو شامل میشه

یا حق

چاره من کن و مگذار که بیچاره شوم

سر خود گیرم و از کوی تو آواره شوم

منمامیدرهایی 

نهضتی رو شروع کردمالان حدود هشت سالی میشه در گیرشم

نهضتی به نام امید رهایی از گناه.

ترک گناهی به نام خودیی

اما فقط خودیی نبودهمه چی بودهمه کارهای زشت و ناپسندی که هیچ وقت دوستش نداشتم.من از ترک خودیی به عنوان گناه به دنبال ترک دروغ.ترک نگاه زشت.ترک هر آنچه که منو از معبودم میگرفت بودمروزهای اول این نهضت چنان غرق در آرامش بودم که گویی من پیامبرم و خدا مرا برگزیده تا محبوب او باشمدر آسمان خوشبختی پرواز کردم و حس با خدا بودن رو زندگی کردم و فهمیدم که میشه با خدا به ابدیت پاکی و سرزندگی پرواز کرد و این حس زیبا رو هم تجربه کردم تا اینکه به خودم مغرور شدم و دوباره زمین خوردم.

زمین خوردم و فهمیدم که اولین گناه و لغزش در این گیتی غرور کبر و خود بزرگ بینی بودزمانی که شیطان کبر ورزید آن شد که نباید میشد

منم لغزیدمنه یک بار که هزاران بار لغزیدم

اما با تمام وجودم فهمیدم که هنوز راه ادامه داره.

هنوز امید هستامید رهایی از گناهی به نام خودیی.

من هنوز دارم می‌جنگم.هنوزاین بذرامید رهایی بذری که هشت سال پیش اونو تو دلم کاشتم رو دارم پروار میدم تا نکنه روزی از گناه خود یی به گناهی بدتر به نام ناامیدی دچار بشم

تا نفسی هستتا دنیا هستتا من هستامید هم هست

پس غمت نباشه همسفر امید رهایی هم هست

فدای تک تک همه اون پیام هایی که گذاشتین و بدونین

که حواسم بهتون هست و خدا میدونه که چقدر همیشه

یادتون هستم و اگه جواب ندادم منو ببخشین.

در ضمن بچه ها در حال حاضر سربازم و الان که دارم پیام میدم

حین مرخصی بودم. سربازی و هزاردرد سر.خودتون که دیگه میفهمین

نزدیک تحویل سال به یاد وبلاگی افتادم که داخلش

آرمانی رو دنبال کردم که الان فراموشش کردم

آرمانی به نام ترک گناه

ترک گناهی به نام خودیی

الان که صحبت میکنم هنوز هم مبارزه ادامه داره

شاید با خودتون بگید بعد از این همه سال هنوز نتونستی؟؟؟

آره نتونستم۰۰۰۰۰۰

ولی اینو بدون امید هیچ وقت از پا نمیوفته حتی اگه آخرین سنگر 

امید ما امیدی از ترک این گناه باشع

حداقل آخر این جنگ اینه که خدا مهربانم شاهد بود

که من تلاش کردم

فدای همه و خاک پای همه همسفرانم در این هفت هشت سال گذشته

سلام داداش کامران خوبی همسفر قدیمی
شرمنده داداش چند وقتی بود که فراموش کرده بودم یه وبلاگی دارم
که باید بهش سر بزنم چون اتفاقاتی افتاد برام که حتی خودمو هم فراموش کرده بودم چه برسه به وبلاگی که همیشه بهش سر میزدم و با دوستای زیادی که مثله خودم اعتیاد به خ.ا داشتن سر بزنم.امشبم نمیدونم چی شد ولی پشت لب تابم که نشستم گفتم یه سر به وبلاگ بزنم که نظر دیشب تو رو درست شب 13 بدر خوندم که خیلی منو خوشحال کرد در ضمن عیدت مبارک و امیدوارم سال 96 سال خوب و سالی بدون خ.ا و این کار کثیف باشه.دعا می کنم که هممون از این منجلاب گناه که هر روز بیشتر آدم رو به قعر تاریکی میبره رها پیدا کنیم.به امید خدا سال 96 بشه سال رهاییسال تولدی دوبارهفقط دعا کن خدا خودش میدونه که ما از سر هوس و شهوت این کار رو نمی کنیم بلکه بهش اعتیاد پیدا کردیم و هر چیزی که بهش اعتیاد داشته باشیم سیری ناپذیره و هیچ وقت نمیشیمبر عکس اسم این کار که خود یی میگن این کار خود نا یی بیشتر معنی میده چون بعد از هر بار که این کارو میکنی بیشتر میخوای انجام بدیم چون نمیشیم چون فقط داریم خودمونو و ذهنمونو گول می زنیمکامران جان دوست و همسفر عزیز منم مثل تو هنوز دارم مبارزه می کنم و هنوز نا امید نیستم 5ساله که این وبلاگ رو زدم و هر روزای اول خیلی خوب هم پیش میرفتم ولی خب لغزش که کنی کارت سخت تر میشه
بعد از هر لغزش ممکنه از دفعات قبل بدتر این کار رو انجام بدی
اینو تجربه کردم و میدونم که خودت هم هم تجربش کردی
گفتی مدیریتش کردی که خیلی کار خوبیه من هم این روش رو به کار بردم ولی
باید بدونی که این روش هم شکست خوردست چون بر میگردی سر خونه اول
من بعد از تمام طول این سالها که با این کار کثیف و اعتیاد و گناه مبارزه کردن
یاد حرف یکی از همسفرام میفتم که تنها راه ترک این گناه لذت حلاله
و لذت حلال هم در ازدواج کردنه که میدونم تو این شرایط سخته اما اگه
خودمون بخوایم میتونیممن تا دو ماه پیش تا نزدیکی ازدواج کردن رفتم اما خب
قسمت نبود که با اون شخص ازدواج کنم اما این دلیل نمیشه که کلا بی خیال
ازدواج کردن بشم.و اینکه تو ام باید به فکر باشی چون 99%درمان خودمون
با ازدواج حل میشه اون یک درصد هم همت و تلاش خودمونو میخواد

همسفرای زیادی داشتم که مشکلشون با ازدواج حل شد

من و تو هم می تونیم

فقط باید بخوایم

هیچکی نمیتونه نجاتمون بده غیر از خودمون

البته با کمی توکل به خدا همه چی ردیفه

التماس دعا

یا حق